کودکان ونوجوانان خشونت گرا معمولا قدرت کنترل رفتار خود را ندارند ، ورسوم واخلاقیات جامعه ای را که در آن زندگی می کنند زیر پا می گذارند .
تحقیقات نشان می دهد که پسران بیش از دختران در رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه خود از نیروی بدنی استفاده می کنند . اما دختران بیشتر متوسل به جدال های لفظی می شوند . این گونه افراد معمولاً در میان گروه به عنوان افرادی گستاخ ، بی تربیت و بی رحم نسبت به اطرافیان و همسالان ، شناخته می شوند .
علل خشونت:
۱- خشونت در قالب پرخاشگری فیزیکی یا لفظی ممکن است ناشی از ناکامی های اساسی باشد یا به دلیل وجود مدل های پرخاشگرانه در محیط زندگی ( خانه یا مدرسه ) نوجوان ایجاد شود .
۲- نوجوانان خشن معمولاٌ والدینی پرخاشگر دارند که روش های تربیتی آنها بیشتر مبتنی بر سخت گیری ، خشونت و تنبیه بدنی است .
۳- عامل وراثت هم می تواند در رفتار خشن یک نوجوان نقش داشته باشد که بیشتر رفتاری اکتسابی و آموخته شده است . تحقیقات نشان می دهد که در اغلب مواقع ، تربیت های کارآمد و قوی می تواند آثار وراثت را تحت پوشش خود قرار دهد .
۴- نوجوانی که پرتوقع و نازپرورده بار آمده است و انتظار دارد که همگان به خواست های او احترام بگذارند ، هنگام برآورده نشدن انتظاراتش ، عصبانی می شود و ، به خشونت و پرخاشگری متوسل می گردد .
۵– نابسامانی های خانواده می تواند از عوامل دیگر ایجاد خشونت در قالب پرخاشگری باشد. مانند غیبت های طولانی پدر یا مادر ، درگیری و اختلاف ، جدایی و متارکه و محیط های زندگی دور از تفاهم و مسالمت .
پیشگیری و درمان
۱- در دوران بلوغ که بحران روحی و عاطفی نوجوان را در بر می گیرد ، بهترین راه برای پیشگیری از خشونت ، مسامحه و سازگاری است. اغماض ، گذشت و نادیده گرفتن رفتارهای او همراه با آرامش ، در اغلب مواقع از استمرار و پیشروی خشونت در قالب پرخاشگری های فیزیکی و لفظی جلوگیری می کند .
۲- راهنمایی و مشاوره با دانش آموز در خصوص عواقب خشونت و آثار اجتماعی آن و همچنین مشاوره با خانواده دانش آموز درباره کاهش رفتارهایی که منجر به خشونت نوجوان می شود ، بسیار مؤثر خواهد بود.
۳- ایجاد زمینه ی فعالیت های مؤثر در خانه و مدرسه برای اشتغال بیشتر نوجوان و تخلیه انرژی های جسمی و روانی او در کاهش خشونت و رفتارهای پرخاشگرانه بسیار تأثیرگذار است .
۴- خودداری مدرسه از به کاربردن روش های انضباطی غلط و ایجاد فضای صمیمی تر میان معلمان و دانش آموزانِ نوجوانِ خشونت گرا ، به کاهش رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه می انجامد .
کودکان و خشونت در تلویزیون
تلویزیون می تواند عامل مؤثری در رشد و تحول سیستمهای ارزشی ، و شکل دهنده رفتار باشد ؛ ولی متأسفانه بسیاری از برنامه های تلویزیون مروّج خشونت هستند. با تحقیق در مورد تأثیر برنامه های خشونت آمیز تلویزیون بر کودکان و نوجوانان ، معلوم شده است که آنها :
۱- ترس از خشونت ندارند؛
۲- به تدریج می پذیرند که خشونت راهی برای حل مشکل است ؛
۳- به تقلید خشونت می پردازند؛
۴- ناخودآگاه با شخصیت های خاصی چه قربانیان و چه قربانی کنندگان همانند سازی می کنند. لازم به ذکر است که همانند سازی ، ناآگاهانه و بسیار خطرناک است ولی الگو برداری آگاهانه است .
مشاهده خشونت در برنامه های تلویزیونی باعث پرخاشگری در کودکان می شود. گاهی اوقات حتی دیدن یک برنامه خشونت آمیز می تواند پرخاشگری را افزایش دهد. کودکانی که مکرراً نمایشهایی پر از خشونت را تماشا می کنند و ازاین کار منع هم نمی شوند، به احتمال زیاد ، به تقلید آنچه می بینند می پردازند.
اثر خشونت تلویزیونی ممکن است فوراً در رفتار یا گفتار کودک نمودار شود و یا سالها بعد خود را نشان دهد. البته خشونت تلویزیونی تنها علت پرخاشگری یا رفتار خشونت آمیز نیست ولی از عوامل مهم تلقی می شود.والدین می توانند با استفاده از راههای پیشنهاد شده ی زیر کودکان خود را از خشونت مفرط تلویزیونی محافظت کنند.
۱- به برنامه هایی که کودکان می بینند توجه کنید و بعضی از آنها را همراه کودک خود ببینید. چنانچه کودک خود را به هنگام تماشای برنامه های خاص تلویزیونی همراهی کنید ، می توانید سؤالهای او را بهتر برایش توضیح دهید و جلوی کج فهمی او را بگیرید.
۲- زمان تماشای برنامه های تلویزیونی را محدود کنید. توجه داشته باشید که تلویزیون را نباید دراتاق خواب بچه ها قرار دهید. با این عمل خود باعث می شوید که کودک با اثرات منفی برنامه های خشونت آمیز تلویزیونی ، به خواب نرود ؛ همچنین نظم ساعت خواب و بیداری او مختل نمی شود.
۳- به کودکان خود تذکر بدهید که اگر چه هنرپیشه حقیقتاً مجروح نشده یا به قتل نرسیده است ، لکن این گونه خشونتها در دنیای واقعی یا بسیار دردناک است یا منجر به مرگ می شود.
۴- هنگامی که برنامه های خشونت آمیز پخش می شود، یا کانال را عوض کنید یا تلویزیون را خاموش کنید. توضیح دهید که مشکل آن برنامه چیست و به گونه ای با منطق درخور فهم کودک ، آسیب و ضرر موجود در آن برنامه را توضیح دهید تا میل کودک یا اصرار او برای تماشای این گونه برنامه ها کاهش یابد.
۵- در حضور بچه ها صحنه های خشونت آمیز را تأیید نکنید و بگویید که بدترین شیوه برای حل یک مشکل، روش خشونت آمیز است.
۶- تأثیر همسن و سالان و دوستان و همکلاسی ها باید به حداقل برسد. به این منظور با والدین بچه های دیگر تماس بگیرید و در مورد نوع برنامه ها ی تلویزیون و مدت زمان مناسب برای تماشای تلویزیون توافق کنید.
والد ین با استفاده از این روشها می توانند اثر مخرب تلویزیون را در دیگر حیطه های زندگی از قبیل شکل گیری ها و قالب پذیری های جنسیتی یا نژادی پیشگیری کنند. مدت تماشای تلویزیون توسط کودکان ، جدا ازمحتوای آن باید کم شود چون کودکان را از پرداختن به فعالیت های مفید دیگر از قبیل مطالعه، بازی با دوستان و رشد و پرورش علائق خود باز می دارد.
اگر والدین در امر محدود کردن کودکان خود مشکل دارند یا نگرانی هایی در باب چگونگی رفتار خود در مقابل واکنش های کودک نسبت به برنامه های تلویزیونی دارند، می بایست با یک روان شناس کودک و نوجوان مشاوره کنند و از رهنمودها و تجارب او برخوردار شوند.
بازیهای خشن موجب پرخاشگری کودکان میشود
تحقیقات انجام شده بر روی کودکان و نوجوانان حاکی از آن است که بازیهای ویدیویی خشن، پرخاشگری در کودکان را افزایش میدهد.
تحقیقات انجام شده حاکی از آن است انجام بازیهای کامپیوتری و ویدویی خشونت آمیز، پرخاشگری در کودکان و نوجوانان را افزایش میدهد.
این تحقیقات به مدت ۲۰ سال بر روی کودکان و نوجوانان انجام شده است. آزمایشاتی که بعد از انجام بازی های خشونت آمیز بر روی کودکان انجام شده است نشان میدهد که این افراد بعد از بازی حرکات پرخاشگری از خود نشان میدهند.
معلمان ۶۰۰ دانشاموز ۱۳ تا ۱۵ سال میگویند: دانشآموزانی که وقت بیشتری را برای بازیهای خشونت آمیز صرف میکنند بیشتر از دانشآموزان دیگر حالتهای خصمانه در بحثها به خود میگیرند.
این نتایج در گردهمایی سالانه انجمن روانشناسی آمریکا مطرح شده است و در این نشست کارشناسان خواستار کاهش برنامهها و بازیهای خشونت آمیز برای کودکان و نوجوانان شدهاند.
همچنین از والدین خواستهاند که برای مراقبت از سلامت کودکان خود باید بر بازیهای کودکان نظارت بیشتری داشته باشند.
بازیهای کامپیوتری و ویدیویی تاثیرات بسیار زیادی بر روی کودکان دارند زیرا در این بازیها کودک خود را قهرمان داستان میبیند و با انجام جنایت و خشونت به پیروزی میرسد.
کودکان ناسزاگو
امروزه بسیاری از والدین نگران بددهانی یا بدزبانی فرزندانشان هستند و از خود می پرسند که آنها این صحبت ها را چگونه یاد گرفته اند؟ چرا این اتفاق برای فرزند ما افتاده؟ آیا خودمان مقصر بودهایم؟ جمعی از والدین می گویند، ما که این حرف های زشت را بر زبان نمی آوریم، پس چگونه فرزندمان چنین حرف هایی می زند؟! در نهایت نیز این سؤال برایشان مطرح است که چه باید کرد تا کودک این عادت ناپسند را ترک کند. در این نوشتار به علل اصلی بدزبانی و راه حل هایی برای رفع آن اشاره شده است.
علت ها
همان طور که در بحث های گذشته درباره رفتار کودکان متذکر شدیم، بسیاری از اعمال بچهها از عملکرد والدین نشأت می گیرد. کودکان رفتارهای پدر و مادر را به طور ناخودآگاه درونی می کنند. رفتارهای درون فکنی شده جزو معیارهای نهادینه شده کودک قرار می گیرند و سپس او مطابق این معیارها عمل می کند؛ به این فرآیند همانند سازی می گویند. کودک والدین خود را به عنوان اولین الگوهای زندگی می پذیرد و چون به آنها عشق می ورزد و آنان را سمبل هایی قوی می داند، رفتار والدین برای او شاخص و الگو قرار می گیرد.
گاهی بین درون فکنی یک رفتار و بروز آن فاصله زمانی وجود دارد؛ برای مثال، کودک گفتاری ناپسند را ماهها قبل از زبان پدر یا مادر شنیده، اما برون ریزی آن امروز صورت می گیرد. این مدت به تشخیص کودک و شرایط او بستگی دارد که چه زمان، چگونه و در برابر چه کسی کلام زشت را به کار برد.
در بعضی خانوادهها، والدین با فرزندان خود بسیار خصمانه رفتار می کنند و در عین حال آنان را آزاد می گذارند. به این گروه از پدر و مادرها، والدین خصمانه آزاد گذارنده می گویند؛ آنها خود از حرف های زشت استفاده می کنند و فرزندان نیز آزادند که این گونه عبارات را به کار برند. یعنی هیچ اقدامی در جهت جلوگیری از این رفتار به عمل نمی آید؛ و یا از نظرتربیتی هیچ گونه تدبیری از طرف والدین برای ترک این عادت در بچه ها صورت نمی گیرد.
ذکر این نکته ضروری است که چه والدین حرف های زشت را به فرزند خود بگویند و چه در حضور او در برابر فرد دیگری این گونه گفتار را به کار ببرند، کودک ، آنها را میآموزد و به وقت نیاز بر زبان میآورد.
از دیگر علت های یادگیری کلام زشت ، ارتباط کودکان با دوستان و با بچه های دیگر است. بسیاری اوقات کودکان عامل بدزبانی یکدیگرند. در مهد کودک ، مدرسه ، کوچه و هر جای دیگری که بچه ها فرصت بازی و به خصوص درگیری با هم را پیدا کنند، ممکن است این بدآموزی صورت بگیرد.
از دیگر عوامل بروز بدزبانی در بچهها ، به کارگیری کلام زشت به عنوان اعتراض است. کودک با بر زبان آوردن این گونه حرف ها اعتراض خود را نشان میدهد؛ این نوعی رفتار تلافی جویانه است که بعضی کودکان در پیش می گیرند. آنها احساس می کنند، فقط با ادای این گونه کلمات است که تخلیه می شوند و می توانند نارضایتی خود را نشان دهند.
گاهی که کودک خردسال برای اولین بار از کلمات زشت استفاده می کند، موجب خنده و مزاح اطرافیان می شود. این گونه برخورد از همان ابتدا برای او حکم تشویق به انجام این رفتار را خواهد داشت و به تدریج به آن عادت می کند.
در پارهای از موارد نیز کودکان با بر زبان آوردن حرف های زشت می توانند به خواسته های خود برسند. بنابراین بدزبانی را راهی برای رسیدن به اهداف خود تلقی می کنند و در درازمدت جزو رفتار آنان خواهد شد.
راه حل ها
به هفت علت اصلی برای ناسزاگویی در کودکان اشاره کردیم؛
- یادگیری از طریق والدین
- یادگیری از طریق دوستان و بچههای دیگر
-بد آموزی بوسیله فیلم
- بیان نوعی اعتراض
- رسیدن به خواسته ها و اهداف
- تشویق شدن
- ناکامی و افسردگی
مسلماً با شناسایی علت رفتار نادرست، میتوانیم در رفع آن موفق تر عمل کنیم:
۱ . چنانچه این گونه رفتار از والدین سرچشمه گرفته باشد، بایستی والدین به طور جدی آموزش داده شوند تا خود را کنترل کنند و چنین رفتاری را حداقل در حضور فرزند انجام ندهند. در ضمن لازم است به کودک گفته شود که این رفتارها درست نیست و اگر هم از والدین سر زده، آنها اشتباه کردهاند و دیگر تکرار نخواهد شد. بهعلاوه توصیه می شود اگر پدر و مادر چنین رفتاری را مرتکب شدند، به اشتباه خود اعتراف کنند و حتی از فرزند عذرخواهی نمایند.
۲ . اگر دوستان یا بچه های دیگر عامل بدزبانی کودک باشند، بایستی او را از این افراد دور کنیم و به جای آنها دوستان خوب و مؤدب را جایگزین نماییم.
۳ . در انتخاب فیلم ها دقت کنیم و چنانچه فیلمی مناسب سن کودک نیست، شرایطی فراهم آوریم که او فیلم را نبیند.
۴ . به اعتراضات کودک گوش دهیم و دقیقاً توجه کنیم که او چه می گوید و نسبت به چه چیز اعتراض دارد. دادن یک کمک فوری به کودک در چنین شرایطی بسیار مهم است. روشهای سختگیرانه والدین، اعتراض شدید فرزند را به همراه دارد.
۵ . هرگز کودک نباید به این وسیله به خواسته اش برسد؛ بلکه بایستی به او فهماند، چنانچه دست از این نوع رفتار بردارد و حتی از این بابت عذرخواهی کند، به خواسته اش خواهد رسید.
۶ . هرگز با شنیدن حرف های زشت کودک به او نخندیم، بلکه اخم کنیم و خود را از وی دور سازیم. با این روش به او نشان می دهیم که رفتار پسندیدهای نداشته است.
۷ . چنانچه فرزند ناکامی و افسردگی دارد، بهتر است فرصتی فراهم کنیم تا او موفقیت ، شادی و نشاط را تجربه کند. در چنین مواردی بایستی به درمان حالات افسرده وار او بپردازیم.
- علاوه بر توجه به نکات گفته شده، والدین می توانند با استفاده از روش «یادگیری وسیله ای» ، در جهت رفع عادت بدزبانی در کودکان برآیند. به این ترتیب که هر وقت کودک رفتار ناپسند از خود نشان نداد، به او جایزهای بدهند و به طور مشخص بگویند «این پاداش به این علت بود که امروز حرف های زشت بر زبان نیاوردی و بچه مؤدبی بودی…» با این روش، او میفهمد که رفتار ناپسند پاداش نمی گیرد، بلکه موجب اخم و قهر والدین است؛ برعکس رفتار مؤدبانه او تشویق و تأیید می شود.
بد دهنی کودکان
این مسئله در بسیاری مواقع یکی از شکایات و معضلات والدین را در مقابل اطفال تشکیل داده و متأسفانه دربسیاری از مواقع خود پدر و مادرها در به وجود آوردن آن نقش داشته اند.
علائم اختلال:
برای شروع بحث ابتدا باید دانست که آیا طفل از لحاظ موقعیت درکی در موضعی قرار دارد که قادر به شناخت خوب و بد و زشت و زیبا بوده باشد و یا صرفاً از روی تقلید در سیر رشد کلامی این الفاظ را به کار می برد. کلاً شروع شکل گیری انضباط در اطفال از حوالی ۵/۱ سالگی آغاز می گردد و از آن زمان است که والدین نقش فعال خویش را در این زمینه ایفا خواهند نمود. رفتار و حرکات و سخن گفتن ناشیانه طفل در این زمان از هر لحاظ جالب نظر والدین و اطرافیان بوده و موجب مسرت و شادمانی آنان می گردد. در حوالی سنین ۵/۲ ۳ سالگی که طفل قادر به ادای ۲-۳ کلمه پشت سر هم می باشد بدترین زمان از لحاظ تقلید برخی کلمات ناهنجار می باشد که احیاناً در محیط اطراف طفل ادا می گردد در این زمان مشکل به دو صورت تکوین خواهد یافت:
اول: آن که ادای الفاظ رکیک و زشت در فرهنگ خانواده خاصی مرسوم بوده و از قبل مورد تقبیح واقع نگردیده باشد که در این صورت طفل با تقلید مستقیم بدین رفتار ناپسند گرایش یافته و آن را در خویش پرورش خواهد داد.
دوم: آن که برخی وابستگان خانواده مثلاً عمو، دایی و یا حتی خود پدر و مادر لحن کودکانه طفل را مستمسکی جهت تفریح قرار داده و تقلید الفاظ رکیک توسط وی آنان را به خنده و شادی وامی دارد و پرواضح است که بعدها رفع یک عادت کاملاً مستقر شده و ذهنی شده در طفل تا چه اندازه با صعوبت همراه خواهد بود. سپس در زمانی که حدوداً مصادف با ۵-۶ سالگی طفل می باشد پدر و مادر از اینکه کودک خردسال بدون هیچ گونه ابایی به فحاشی ناسزاگویی می پردازد ظاهراً دچار تعجب می گردند در حالی که توجه به زیربنای موضوع جای هیچ گونه شگفتی بجا نخواهد گذاشت.
بددهنی به صورت علامتی از یک اختلال سلوک:
اختلالات سلوک در اطفال گروهی از اختلال های رفتاری آنان را تشکیل می دهند. نمونه هایی از این اختلالات شامل دروغ گویی افراطی و آتش افروزی عمدی و فرار از مدرسه می گردد. چنین کودکانی ممکن است متخاصم، بددهن، گستاخ و بی اعتنا بوده و نسبت به بزرگترها رفتار منفی گرایانه نشان دهند.
سایر موارد شامل:
بددهنی در اختلالات شخصیت:
بالاخص در اختلال شخصیت ضد اجتماعی
بددهنی در پسیکوزهای اطفال:
که به طور خلاصه دسته ای از بیماری های جدی روانی را تشکیل داده و بیمار در طی حملات تهاجمی بیماری ممکن است به بددهنی و توهین به سایر افراد بپردازد.
بد دهنی در عقب افتادگی عقلانی:
وجود رفتار نامتناسب اجتماعی و از جمله پرخاشگری در کودکان دچار عقب ماندگی ذهنی موجود و گاه موجب برانگیختن توجه منفی در مراقبین آنان می گردد. روش های پیش گیری از بیماری در بسیاری موارد آنچنان که ذکر گردید عدم رعایت برخی موازین اخلاقی در خانواده باعث الگوبرداری توسط طفل گردیده و مسلماً با ارشاد اعضای خانواده می توان از ایجاد این عادت زشت جلوگیری نمود. در همین جا باید به بزرگترها تذکر داد که هیچگاه ولو به شوخی به ذکر الفاظ رکیک و زشت نزد اطفال اقدام ننموده و اگر هم طفل این لغات و اصطلاحات را به کار برد به ابراز شادی و خنده نپردازند.
همچنین یکی از نکات شاخص آموزش و پرورش در محیط اجتماعی اطفال و من جمله مدارس تعلیم اصول عالیه اخلاقی است که مانع از تکوین بسیاری عادات زشت و من جمله هرزه گویی خواهد گردید. گنجاندن این گونه مفاهیم عالی در برنامه رسمی تعلیمات مدارس مسلماً مثمر ثمر خواهد بود. درمان های اولیه و در دسترس به هر حال هرگاه پدر و مادر مواجه با هرزه گویی در طفل خویش گردند بهترین توصیه آن است که با نشان دادن رفتاری حاکی از نارضایتی به طفل بفهمانند که رفتار وی مقبول نظر آنان نمی باشد. این طرز رفتار بسیار مؤثرتر از تنبیه جسمانی طفل بوده و در بسیاری موارد موجب ترک عادت مزبور می گردد.
در چه صورت باید به پزشک مراجعه نمود؟
با مرور موارد فوق که تعدادی از علل بددهنی در اطفال را شامل می گردد ملاحظه می نماییم که برخی موارد نظیر بیماری های جدی روانی اطفال نیاز به پیگیری و بررسی تحت نظر روانپزشک اطفال خواهند داشت ولی اکثریت موارد آن با رعایت برخی موازین ساده رفتاری و اخلاقی قابل کنترل و پیشگیری خواهند بود
|